به گزارش خبرگزاری «حوزه»، پیرامون سبک زندگی ایرانی – اسلامی طی چند سال اخیر سخنان بسیاری بیان شده، اما این سخنان تنها تعاریفی بوده که در آن هیچ ضمانت اجرایی را نمیتوان مشاهده کرد.
گر چه این نقصان تنها در سینما خلاصه نمیشود و این مسئله در میان اظهار نظر هنرمندان و دیگر اقشار جامعه وجود دارد و اذعان می کنند سبک زندگی به یک شعار تبدیل شده است.
درباره چرایی به وجود آمدن چنین فضایی در سینما نیز باید گفت؛ متاسفانه جامعه به این سمت سوق پیدا کرده است و دیگر آن فضای دهه 60 را شاهد نیستیم و این نکته را میتوان از فیلم ها و آثاری که در پرده سینما ظاهر می شود به خوبی ملاحظه کرد.
*موج اخلاق و دینمداری در سینمای دهه شصت
در سینمای دهه 60 فارغ از کیفیت آثار، آنچه بیش از همه نمود عینی داشت، فضای دینی و اخلاقی بر همه آثار حکمفرما بود، اما امروز دیگر آن فضا را در سینما شاهد نیستیم، البته توقع نداریم، همان فضا به صورت کامل وجود داشته باشد، چون نسل و سیلقه تغییر کرده است، اما میتوان انتظار داشت چهرهای که از ایران و سبک زندگی آن در فیلمهای سینمایی میبینیم مطابق با فرهنگ ملی و اسلامی باشد که متاسفانه شاهد چنین چیزی در کشور نیستیم.
*مانور هنر هفتم بر واژه «خیانت»!
این روزها در بسیاری از فیلمهای سینمایی«واژه خیانت» رایج شده است و بطور فراگیر در تولیدات سینمایی شاهد به تصویر کشیده شدن این واژه با قرائت های مختلف هستیم، باید این سئوال را از کسانی که چنین فیلمهایی میسازند پرسید، چند درصد جامعه به چنین آسیبی گرفتارند که ما میخواهیم همه تولیدات را به سمت این موضوع سوق دهیم؟
آیا در میان خانوادههای ایرانی بیش از اینکه عشق وجود داشته باشد، خیانت موج می زند؟ جواب این سئوال وقتی داده می شود که فیلمسازان دغدغه بیان مشکلات جامعه را آن گونه که هست داشته باشند، نه آنکه نگاهشان به آغوش باز جشنواره های خارجی بر جلوه دادن تصویر سیاهی از فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی باشد.
*خانواده ایرانی لبریز از عشق و محبت
آیا کارگردانان و سینماگران لااقل 30 برنامه ماه عسل را در ماه مبارک رمضان نمی بینند که عشق و علاقه به خوبی ها، خانواده اجتماعی و بسوی خدا آمدن را در این برنامه به صورت فیلم و سریال به تصویر بکشند؟
آیا آن خانمی که در یک سانحه رانندگی، قطع نخاع می شود و همسرش با وجود اینکه شریک زندگی اش نمی تواند ابتدایی ترین امور خود را انجام دهد، اما با شور، عشق و علاقه، علاوه بر تامین معاش خانواده با خانم قطع نخاعی خود چنان زندگی می کند که همه را در تحیر فرو برده است و هر روز بر این عشق و علاقه افزوده می شود، سوژه مناسبی برای به تصویر کشیدن اصالت خانواده ایرانی و سبک زندگی ایرانی اسلامی نیست؟
مطلب دیگری که باید به آن توجه کرد، به نحوه ورود بازیگران سینما مربوط میشود. چند درصد از بازیگرانی که در سینما و تلویزیون مشغول کار هستند، تحصیلات دانشگاهی دارند؟
اگر این سئوال به درستی پاسخ داده شود، باید از مسئولان پرسید چرا در دانشگاههای هنر، رشته سینما و بازیگری داریم، چون اکثر کسانی که فارغ التخصیل این رشته هستند، فرصت حضور در فیلمی را پیدا نمیکنند، درصورتیکه، افرادی بدون داشتن تخصص به راحتی در فیلمهای متعدد بازی میکنند! این مسئله آسیب دیگری است که از آن میتوان به عنوان ولنگاری فرهنگی نام برد.
در پایان باید به برخی کم کاری های سینما اشاره کنیم، آن نیز وجهی دیگر از ولنگاری فرهنگی است وقتی ما در تولیدات سینمایی، فیلم های دفاع مقدسی و انقلابی را فراموش میکنیم در حقیقت اجازه میدهیم تا فیلمهایی که با هدف سیاه نمایی تولید میشوند فرصت بیشتری برای خودنمایی داشته باشند.
توصیه میشود به طور همهجانبه از فیلمهای ارزشی در ساخت و اکران حمایت شود تا در جهت مبارزه با ولنگاری فرهنگی شاهد ساخت کارهای فاخر و در شأن ملت ایران باشیم.